بغض احساس من

الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن

من بهت زده پروردگارم هستم

 سکوت میکنم

زیرا نه نجوا و نه فریاد، هیچ یک کافی نیست

حتی سکوت نیز ناکافی است و دایره سخن ناتوان از سخن گفتن

افسون شده ام


من بهت زده پروردگارم هستم


که در صلاح او رخنه نمیتوان کرد

و در مطلق بودنش تردید جایی ندارد

او خود خالق واژه ها و مالک تمام هستی است

 

+ نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


چه زیباست اشک ریختن برای معبود ....

اشک زن ،

 

دل را می سوزاند ...

 

اما اشک مــرد ،

 

کـــــــوه را آب میکند ...!!

 

 

می خوانمت در بلـــــــندی که خودت بلندترینی

 

می خوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی

 

می دانمت به رحمتـــت که خودت رحیم ترینی

 

می دانمت به بزرگـــــــــی که خودت بزرگترینی

 

همه این می خوانمت ها و می دانمت ها بهانه ای هست

 

تا بگویم خدایا دوستت دارم

و

من خدا را دارم!

 

+ نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


رمضان تون مبارک

 ماه لبخند خدا مبارکتون باشه

 

 

کوله بارت بر بند ،

 

شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم


بشناسیم خدا و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم ،

 

میشود آسان رفت میشود کاری کرد که رضا باشد او .


ای سبک بال ، در دعای سحرت ، هرگز از یاد نبر ،

 

من جا مانده بسی محتاجم . . .


التماس دعا

 

+ نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


داستان مرد کور

روزي مرد كوري روي پله‌هاي ساختماني نشسته و كلاه و تابلويي را در كنار

پايش قرار داده بود روي تابلو خوانده ميشد: من كور هستم لطفا كمك كنيد .

روزنامه نگارخلاقي از كنار او ميگذشت نگاهي به او انداخت فقط چند سكه

در داخل كلاه بود. او چند سكه داخل كلاه انداخت و بدون اينكه از مرد كور

اجازه بگيرد تابلوي او را برداشت ان را برگرداند و اعلان ديگري روي ان نوشت

و تابلو را كنار پاي او گذاشت و انجا را ترك كرد.

عصر آن روز روز نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد كه كلاه مرد كور پر

از سكه و اسكناس شده است مرد كور از صداي قدمهاي او خبرنگار را

شناخت و خواست اگر او همان كسي است كه ان تابلو را نوشته بگويد ،

كه بر روي ان چه نوشته است؟

روزنامه نگار جواب داد: چيز خاص و مهمي نبود،من فقط نوشته شما

را به شكل ديگري نوشتم و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد.

مرد كور هيچوقت ندانست كه او چه نوشته است ولي روي تابلوي او

خوانده ميشد: امروز بهار است، ولي من نميتوانم آنرا ببينم !!!!!

وقتي كارتان را نميتوانيد پيش ببريد استراتژي خود را تغيير بدهيد

خواهيد ديد بهترينها ممكن خواهد شد

باور داشته باشيد هر تغيير بهترين چيز براي زندگي است.

حتي براي كوچكترين اعمالتان از دل،فكر،هوش و روحتان مايه بگذاريد

اين رمز موفقيت است ....لبخند بزنيد

 

+ نوشته شده در سه شنبه 4 تير 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |


بخت بلند.... عیدتون مبارک

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی            چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی


خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن            خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی


برای ما که خسته ایم نه؛ ولی                             برای عده ای چه خوب شد نیامدی


تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام                   دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی

 

 


در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند

 

 


ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار

 

 

ولادت حضرت امام مهدی صاحب الزمان بر شما مبارک

 

 
 

امروز تولدم مصادف شد با میلاد امام مهمدی

 

و ضمن تبریک این روز بزرگ به همه دوستای خوبم


 غیب طولانی مدتم رو به دلیل فشردگی ترم گذشته بخاطر انتخابات

و این که نتونستم پاسخ پیامهای زیبای شما رو بدم

بر من ببخشید

 

+ نوشته شده در سه شنبه 2 تير 1392برچسب:, ساعت توسط masoud |