بغض احساس من

الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن

بارون

به لطافت باران , به سبکی ابرها و به خیس ترین

و لذت بخش ترین آب جهان من را بشور...

 

خدایا کاری کن از اینکه نام تو را ببرم

اکراه نداشته باشم....

 

و تنها نام تو در قلبم تکرار شود

 

 

دلم بارون می خواد

دلم خدای بارون رو می خواد 

دلم مهربونی خدای بارون رو می خواد

دلم عشق خدای بارون رو می خواد

 

خدای بارون هیچ وقت هیچ وقت تنهام نگذار

خدای بارون همیشه کنارم باش و من رو از گناهان حفظ کن

من تا زمانی که تو رو دارم از هیچ چیز نمی ترسم

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


خدا رو چه دیدی...

 

خدا رو چه دیدی           شاید با تو باشم

 

شاید با نگاهت              ازاین غم رها شم

 

 

خدا رو چه دیدی          شاید غصه رد شد

 

دلم راه و رسم              این عشقو بلد شد

 

 

هنوز بیقرارم                 به یاد نگاهـت

 

نشستم تو بارون            بازم چش براهت

 

 

تو ترسی نداری             از عشق و جدایی

 

میخوای پر بگیری         به سمت رهـایی

 

 

برای تو موندن                دلیلــی نداره

 

واست حرف رفتن           شده راه چاره

 

 

خدا رو چه دیدی           تو شاید بـمونی

 

شاید غصه هامو             تو چشمام بخونی

 

 

خدا رو چه دیدی         شاید دل سپردی

 

+ نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


نقطه چین ها ...

 

 

گاهی بهتره سکوت کنیم تا نقطه چین ها حرف های مارو بزنن... 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:نقطه چین ها, ساعت توسط masoud |


گله ای نیست...


از دست عزیزان چه بگویم؟ گله ای نیست

گر هم گله ای هست، دگر حوصله ای نیست

سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم

هر لحظه جز این دست، مرا مشغله ای نیست

دیری است که از خانه خرابان جهانم

بر سقف فرو ریخته ام، چلچله ای نیست

در حسرت دیدار تو آواره ترینم

هر چند که تا خانه ی تو فاصله ای نیست

بگذشته ام از خویش، ولی از تو گذشتن

مرزی است که مشکل تر از آن، مرحله ای نیست

سرگشته ترین کشتی دریای زمانم

می کوچم و در رهگذرم، اسکله ای نیست

من سلسله جنبانِ دلِ عاشق خویشم

بر زندگیم،سایه ای از سلسله ای نیست

یخ بسته زمستانِ زمان، در دل بهمن

رفتند عزیزان و مرا قافله ای نیست

+ نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


آرزوهایم برای تو

 

پشت هر کوه بلند

 

سبزه زاریست پر از یاد خدا

 

و در آن باغ کسی می خواند

 

که خدا هست، دگر غصه چرا؟!؟!...

 

آرزو دارم: خورشید، رهایت نکند

 

غم، صدایت نکند

 

ظلمت شام، سیاهت نکند

 

و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست

 

حضرت دوست جدایت نکند...

 

+ نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


یا صاحب الزمان

فقط بگو

 

کدوم هفته

 

کدوم روز

 

 کجا منتظر رسیدنت شم

 

می خوام کاری بدم دست خودم که

 

خودم بهونه ی اومدت شم

 

 

 

دعا پشتِ دعا برای آمدنت

  

 

گناه پشتِ گناه برای نیامدنت

  

 

دل درگیر ، میان این دو انتخاب

  

 

کدام آخر ؟ آمدنت یا نیامدنت ؟

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


درد دل من

 

 

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می دانم

که تو از دوری خورشید چها می بینی

تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من

سر راحت ننهادی به سر بالینی

هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک

تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی

همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند

امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

من مگر طالع خود در تو توانم دیدن

که توام آینه بخت غبار آگینی

باغبان خار ندامت به جگر می شکند

برو ای گل که سزاوار همان گلچینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید

که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان

گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی

کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد

ای پرستو که پیام آور فروردینی

شهریارا گر آئین محبت باشد

جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی

 "شهریار"

+ نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


تا به کی

 

تا کجای زندگی باید زدلتنگی نوشت!

 

تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت،

 

تا به کی با ضربه های درد باید رام شد،

 

یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد،

 

بهر دیدار”محبت”تا به کی در انتظار؟؟

 

آری ….!

 

عشق”تنها”تنها  سهم مرغ عشق نیست،

 

می توان عاشق شد و گنجشک زیست.....

 

+ نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


ای خدا

 

ای خدا مرا اين عزت بس كه بنده ي تو باشم

 

اين فخرم بس كه پروردگارم تو باشي

 

تو آنچناني كه من دوست دارم

 

پس مرا آنسان كه مي خواهي بگردان

 

+ نوشته شده در یک شنبه 13 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


خاطره...

 

گـــــاهی ارزش واقعی یک لحظه را

 


                
تا زمانی که به یک  "خـاطره"  تبدیل شود نمی‌فهمیم!

 

+ نوشته شده در جمعه 11 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


خوش به حال روزگار

خوش به حال غنچه های نیمه باز 


بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک ،

شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک

آسمان آبی و ابر سپید ،

برگ های سبز بید ،

عطر نرگس رقص باد ،

نغمه شوق پرستو های شاد ،

خلوت گرم کبوتر های مست...

نرم نرمک می رسد اینک بهار ،

خوش به حال روزگار !

 

خوش به حال چشمه ها و دشت ها ،

خوش به حال دانه ها و سبزه ها ،

خوش به حال غنچه های نیمه باز ،

خوش به حال دختر میخک - که می خندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال آفتاب.


خوش به حال من ، گرچه در این روزگار

جامه رنگین نمی پوشی به کام ،

باده رنگین نمی نوشی ز جام ،

نقل و سبزه در میان سفره نیست،

جامت از آن می که می باید تهی یست


 ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم !

ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب !

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار.


 گر نکوبی شیشه غم را به سنگ ؛

هفت رنگش می شود هفتاد رنگ!   

 

فریدون مشیری

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


زندگی

 

زندگی کوتاه است
قوانین را زیر پا بگذار
بسرعت ببخش
با صداقت عاشق شو و با حرارت ببوس
همیشه بخند
هیچ وقت لبخند را از لب هایت دریغ نکن
مهم نیست زندگی چقدر عجیب است
زندگی همیشه آنطور که ما فکر می کنیم پیش نمی رود
اما تا زمانی که هستیم ، باید بخندیم و سپاسگذار باشیم 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, ساعت توسط masoud |


عیدتون مبارک

 

فرا رسیدن نوروز باستانی،

 

یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید

 

جم بر همه ایرانیان پاک پندار،

 

راست گفتار و نیک کردار خجسته باد

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 1 فروردين 1391برچسب:نوروز 91, ساعت توسط masoud |