زمستون

بغض احساس من

الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن

زمستون

زمستون


تن عریون باغچه چون بیابون

درختا با پاهای برهنه زیر بارون

نمیدونی تو که عاشق نبودی

چه سخته مرگ گل برای گلدون

گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه

واسه هم قصه گفتن عاشقانه

چه تلخه     چه تلخه

باید تنها بمونه قلب گلدون

مثل من که بی تو

نشستم زیر بارون زمستون

زمستون

برای تو قشنگه پشت شیشه

بهاره زمستونها برای تو همیشه

تو مثل من زمستونی نداری

که باشه لحظه چشم انتظاری

گلدون خالی ندیدی

نشسته زیر بارون

گلای کاغذی داره تو گلدون

تو عاشق نبودی

ببینی تلخه روزهای جدایی

چه سخته     چه سخته

بشینم بی تو با چشم های گریون



نظرات شما عزیزان:

دختر برفی
ساعت14:01---2 بهمن 1390
سلام.

ممنون که به وبلاگم اومدین.

خوشحال شدم.

خیلی ها هستن که از زمستون بدشون میاد،چون اعتقاد دارن که توش همه چی سرده، اما به نظرم اینطور نیست؛چون همه چی توش پاک و سفید میشه.

شعرتون هم خیلی زیبا بودن.بهتون تبریک میگم.

متاسفم که نمیتونم با شما تبادل لینک داشته باشم،چون من پسرها رو لینک نمیکنم.





نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:, ساعت توسط masoud |